نويسنده در ادامه به «نفوذ كم» آيتالله مصباح در سياست اشاره ميكند مينويسد: «بذر حمله به رئیس جمهور و اعتقادش به مهدویت را هاشمی کاشت اما اقدام او ابتر نماند...
داود حشمتی * - حالا كه ثبتنامها تمام شد، آيتالله مطمئن از رد شدن موفقیت آمیز از فيلتر شوراي نگهبان است. اين را نه تنها خود، بلكه حسين شريعتمداري نیز پیشتر در كيهان اعتراف كرده بود.
نگراني دو نيروي سياسی موجود از آمدن هاشمي به روشني قابل ملاحظه است. از يك سو دولتيها هاشمي و موضعگيريهايش را همگام و همسو با آيتالله مصباح ميدانند، از سوي ديگر طرفداران مصباحيزدي و اعضاي تندروي اصولگرا، هاشمي را به تيم احمدينژاد و مشايي ميچسبانند. در يك كلام ميتوان گفت «در بين هوادران مصباح يزدي و دولتيها بر سر نخواستن هاشمي رفسنجاني دعواست.»
ادامه مطلب ...
اما وضعيت آيتالله در ميان اصلاح طلبها و بدنه اجتماعي آنها متفاوت است. هرچقدر كه نيروهاي پايداري و دولت او را از خود دور ميكنند، اصلاح طلبها تلاش دارند تا او را به عنوان گزينه نهايي خود معرفي كنند. با آمدن او ديگر هيچ كس به دنبال روحاني و حتي عارف نيست. اگرچه وضعيت هاشمي در ميان بدنه رايدهندگان اصلاحات وضعيتي يك دست نيست.
ادعای دولتی ها/ موقعيت قيچي براي احمدينژاد
ماحصل نگرش تيم احمدينژاد در مورد پيوند هاشمي و مصباح را ميتوان در يادداشتي ديد كه هفته گذشته در شبكه ايران منتشر شد. نويسنده يادداشت محمد حسين حيدري (نامي مستعار كه مدتي است حرفهاي دل تيم دولت با آن منتشر ميشود) در يادداشت «موقعيت قيچي» ميپرسد: آدرس دو قطبی 'امام زمان-ولایت فقیه' را چه کسی داده است؟
نويسنده يادداشت با اشاره به هاشمي رفسنجاني مينويسد:«انجمن حجتیه نوین» تعبیر تکان دهنده ای بود که هاشمی رفسنجانی برای توصیف مهدویت گرایی محمود احمدی نژاد برگزید و بارها و بارها انحراف در اعتقاد به امام عصر (عج) را به او نسبت داد.»
نويسنده در ادامه به «نفوذ كم» آيتالله مصباح در سياست اشاره ميكند مينويسد: «بذر حمله به رئیس جمهور و اعتقادش به مهدویت را هاشمی کاشت اما اقدام او ابتر نماند. گردش ایام رابطه آیت الله مصباح یزدی و دولت را به تیرگی کشاند. نفوذ سیاسی آیت الله مصباح به قدر هاشمی رفسنجانی نبود و او خود حیات سیاسی مجددش را همزمان با سوم تیر و پیروزی محمود احمدی نژاد به دست آورده بود.» و نتيجه ميگيرد: «دو آیت الله پس از سال ها درگیری و تخاصم نقطه ای مشترک یافته بودند»
ياداشت نويس بسيار نزديك به دولت، در نهايت نتيجهگيري ميكند: «…۲۱ فروردین ماه سایت آقای هاشمی رفسنجانی در چرخشی ۱۸۰ درجه ای خط «بهایی نمایی» محمود احمدی نژاد را آغاز می کند. این مطلب زمانی اهمیت فوق العاده ای می یابد که توجه کنیم آیت الله مصباح یزدی نیز دقیقا در سخنرانی معروف مورخ ۲۱ فروردین ۹۱ برای اولین بار اتهام بهایی گری را متوجه دولت کرده است.»
به اين ترتيب ملاحظه ميشود كه خط اصلي نزدیکان دولت، هاشمي را در كنار مصباح و در مقابل احمدينژاد–بخوانيد مشايي– قرار ميدهد. اين كار كمك ميكند تا بار ديگر كانديداي آنها همچون انتخاباتهاي ٨٤ و ٨٨ چهره «مظلومانه»ای به خود بگيرد.
تئوری افراطی ها/ دوگانه مقاومت و سازش
اما در طرف ديگر ياران مصباح يزدي معتقدند كه هاشمي و مشايي در خط سازش با دشمن دست در دست هم دارند. شوک ورود هاشمی و مشایی به انتخابات برای پایداری ها و برخی تندروهای اصولگرا به اندازه کافی بزرگ بود، اما تئوری آنها برای مقابله با هاشمی «دوگانه مقاومت و سازش» بود. براساس این تئوری هاشمی و مشایی در یک طرف قرار دارند که قصد دارند با بحرانی نشان دادن اوضاع – به خصوص در حوزه اقتصادی اجتماعی – خط سازش با غرب را جلو ببرند. این نظریه اولین بار در ۵ ماه پیش کلید خورده بود. آنجا که سایت صبح انتخابات ۲۷ آذرماه سال ۹۱، در یاددداشتی بی نام «از تقابل گفتمان سازش و مقاومت» به عنوان « مهمترین تقابل انتخابات ۹۲» یاد کرد.
همین خط پس از اعلام کاندیداتوری هاشمی و جلیلی و مشایی از سوی پایداری تکرار شده است. رجانیوز درست در زمان ثبت نام هاشمی و مشایی ساعت «۵:۴۴ دقیقه» زیر عنوان «اخبار پنهان درباره هماهنگي پشت پرده مشايي-هاشمي چگونه آشكار شد!؟»، از همزمانی ثبت نام این دو به عنوان «راز هماهنگی فتنه انحراف» یاد می کند که «از پرده برون افتاده» است. این خبر در ادامه می نویسد: «در حالي كه برخي منابع از جلسات مستمر يكي از اطرافيان خانوادگي هاشمي رفسنجاني با يكي از معاونان سابق اسفنديار رحيم مشايي خبر داده بودند، حضور همزمان و پر از حاشيه اين دو چهره سياسي دقيقاً در يك لحظه در محل ثبت نام رياست جمهوري، نشان داد، هماهنگي ميان اين دو جريان تا چه سطوحي پيش رفته است. اين درحالي است كه سكوت معنادار احمدي نژاد در قبال سخنان تند و خلاف واقع هاشمي در قبال سياست خارجي جمهوري اسلامي، و موضوع اسرائيل، ميتواند نشانه ديگري از اين هماهنگيها باشد.»
و نیم ساعت پس از اتمام مهلت ثبت نام در گزارشی دیگر «دو قطبي مقاومت - سازش؛ تعيين كننده سرنوشت انتخابات» دانست. یک روز پس از آن تعدادی از نمایندگان به اظهارات هاشمی در مورد اسرائیل واکنش نشان دادند.
همین خط، دو روز بعد از سوی حسین شریعتمداری در کیهان نیز دنبال شد و در سرمقاله روز دوشنبه ۲۳ اردیبهشت با عنوان «ماشاءالله حزب الله» حضور هاشمی رفسنجانی را در «قاب مشترک اصحاب فتنه و حلقه انحرافي» می داند. او حلقه انحراف را افرادی می داند که «بی بلیط سوار قطاری شده اند که با پایان دولت احمدی نژاد از آن پیاده خواهند شد.» شریعتمداری معتقد است «بنابراين حلقه انحرافي براي ادامه حيات خود چارهاي جز پيوند با يک جريان سياسي ديگر نداشت.»
بنابراین می توان اینطور نتیجه گرفت که برخلاف جریان اصلاحات که تلاش دارد هاشمی را به سمت خود بکشد، دو جریان «انحرافی» و «اصولگرایان تندرو»، سعی دارند با «اتصال» هاشمی به طرف مقابل علاوه بر تخریب هاشمی جریان مقابل را نیز نقد کنند. این راحت ترین روش برای زدن «دو هدف با یک تیر» است. اما تناقضی در اینجاست که چرا هر دو طرف هاشمی را به سمت دیگر «هل» می دهند؟ آیا این جریان ها برای نقد طرف مقابل آن قدر دستشان خالی است، که نیاز دارند با «پیوند زدن هاشمی» به جریان مقابل، آن را نقد کنند؟.
منبع : الف